فاطمه حسنافاطمه حسنا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

نازدونه من (کوچولوی تو راهی من )

ساحل

مامانی گلم دیروز عصر رفتیم لب ساحل و سه تایی کلی پیاده روی ساحلی کردیم کلی هم صدف جمع کردیم شما خیلی ذوق کرده بودی و پاهاتو رو ماسه ها میکوبیدی و ذوق میکردی بعدش که اومدیم خونه شما سه چهار قدم خودت تنهایی راه رفتی یه بار هم دو سه قدم و با احتیاط دو هفته پیش رفته بودی ولی این بار قدمهات خیلی محکم تر و بزرگتر بود اینم ساحل کنگان اینم حرکتی که یه مدته زیاد انجام میدی و خیلی خوشت میاد وقتی اینجوری میکنی هی من و بابایی رو نگاه میکنی و وقتی نگاهت میکنیم کلی میخندی   ...
20 شهريور 1392

9 ماهگی و بیشتر شدن شیطونیهای شما

دختر گلم اینبار اومدم از کارهایی که جدیدا انجام میدی برات بگم برات بگم که چه وروجکی شدی و چه خوشمزه کاریایی انجام میدی دستت رو به هر چیری که یه کوچولو از زمین ارتفاع داشته باشه میزاری و بلند میشی حتی اگه یه کتاب باشه عاش لبتاب مامان شدی و همیشه ازش بالا میری اگه من پشت لبتاب باشم هر جا باشی و به هر طریقی خودت رو میرسونی اول از پشت دالی میکنه و طی یه عملیات غافلگیرانه فوری کلید های کیبورد رو فشار میدی یه میانبر هایی رو میری که مخترع ویندوز هم بلد نبوده چجوریه  چه برسه به من البته اون میان هم یه خراب کاریایی میکنی مثل یه بار که خاموش کرده بودی و دیگه روشن نمیشد اینم سندش دیشب دو قدم رو خودت به تنهایی برداشتی اولین دو قدم ...
13 شهريور 1392
1